۱۳۸۸ دی ۲۸, دوشنبه

واکنش گروه زبان به نشریه پنجره

نشریه پنجره در ابتدا عموماً با هم‌کاری دانشجویان زبان منتشر می‌شد و از آن‌جا که بحث نشریه پنجره در کلاس زیاد مطرح می‌شد، اغلب دانشجویان خواننده‌ی این نشریه بودند. بعضی هم به اشتباه گمان می‌کردند که نشریه مختص دانشجویان زبان است. بعضی هم فکر می‌کنند متعلق به السا انجمن علمی گروه زبان است. از آن‌جا که اخبار گروه اطلاع زیادی داشتیم، پوشش خبری ما در این مورد بیشتر از گروه‌های دیگر بود و همین باعث می‌شد که حساسیت بیشتری به نشریه داشته باشند.
اولین واکنش گروه به نشریه زمانی رخ داد که حسام رضایی عکسی بی‌خبر (پاپارتیزی) از آقای داورپناه و سارانی در حالی که دست در دست هم و خندان در جلو گروه قدم می‌زدند گرفت و در پنجره منتشر کرد. از آن به بعد هم ما هر شماره یک عکس در پنجره منتشر می‌کردیم. هم آقای داورپناه و هم آقای سارانی از انتشار این عکس ناخرسند بودند. حسام جدا و من هم جدا برای گفتگو با این استادان محترم احضار شدیم و صحبت کردیم. صحبت‌های دکتر سارانی خیلی دوستانه بود. اما آقای داورپناه کمی در مورد پنجره سوء تفاهم داشت. از انتشار عکس ناراضی بود و می‌گفت که انتشار این عکس بدین معنی است که استادان دانشگاه کار مهمی ندارند و یللی تللی می‌کنند. من برعکس استدلال کردم که این عکس نشان می‌دهد که استادان دانشگاه آدم‌های خون‌گرمی هستند و رابطه‌ی خوبی با هم دارند. گفتم اگر توضیحی را لازم می‌دانید ما آماده‌ی انتشارش هستیم. اما او از من درخواست کرد که از این به بعد قبل ازانتشار نشریه پنجره مطالب نشریه را برای تأیید پیش او ببرم! گفتم دلیلی برای این کار وجود ندارد. گفت مگر این نشریه متعلق به گروه زبان نیست و من توضیح دادم که نشریه شخصی است و ربطی به گروه ندارد.
سوء تفاهم برطرف شد و من برای این که حسن نیتم را نشان بدهم و گمان نکند که خصومت خاصی با گروه دارم، تقاضا کردم مصاحبه‌ای با او درباره‌ی مسائل گروه انجام بدهم. او هم استقبال کرد و قرار گذاشتیم و مصاحبه انجام شد و در پنجره هم چاپ شد. البته زمانی نشریه توزیع شد که مدیر گروه عوض شد و خانم موسی‌پور جای‌گزین آقای داورپناه شد. مدیریت آقای داورپناه در ابتدا خیلی سخت‌گیرانه بود در حدی که به دانشجویان اجازه نمی‌داد میهمانی یا انتقالی بگیرند. یعنی مواردی بود که دانشگاه مقصد حاضر بود دانشجو را بپذیرد اما دانشگاه مبدأ اجازه نمی‌داد. کم‌کم وضعیت تغییر کرد و اوضاع بهتر شد. خانم موسی‌پور هم انصافاً ‌مدیریت خیلی خوبی داشتند و تا جایی که ممکن بود کار دانشجویان را راه می‌انداخت. البته اخراج استادان شایسته‌ای چون دکتر بهتاش یا آقای جهان‌تیغ هم در دوره‌ی ایشان رخ داد. در مورد بهتاش به نظرم تصمیم از بالاتر گرفته شده بود و کاری از دست گروه برنمی‌آمد. اما گمان می‌کنم می‌توانستند جهان‌تیغ را نگه دارند و خودشان نخواستند.
در موارد دیگری هم گروه زبان با پنجره مشکل پیدا کرد که در یادداشت‌های بعدی توضیح خواهم داد.

۲ نظر:

  1. سلام . جناب اسکافی دیشب جایی نشسته بودم میگفتند اسکافی ارشد قبول نشده و دروغ پخش کرده!! من که باور نکردم و فقط محض اگاهی یافتن از این جک هایی که پشت سرتون میگن اینو واست گذاشتم

    پاسخحذف
  2. عزیزم، خوب کاری کردی که این را گفتی و این خبر خوب را دادی.
    خیلی خوشحال شدم که شنیدم بالاخره یاد من در آن‌جا باعث خندیدن دانشجویان می‌شود. در این روزگار خندیدن خیلی کار سختی شده است.
    شاید اگر سال‌های اولی بود که با آن دانشگاه می‌رفتم، از شندین این خبر تعجب می‌کردم، اما یکی تجربه‌های 4 ساله‌ی من در آن‌جا این بود که پخش دروغ و شایعه وظیفه‌ی ذاتی برخی از مسئولان آن دانشگاه است.

    پاسخحذف