۱۳۸۸ بهمن ۶, سه‌شنبه

ماجرای بزغاله

فرهاد شاه‌مرادلو
بعد از این که احمدی نژاد در یک سخنرانی، فهم و شعور منتقدان و روشنفکران را کمتر از بزغاله خواند در نقد این اظهار نظر شاهکار، مطلبی تقریبا تندی در تیتر یک قلم انجمن نوشتم و مفهومش این بود که کسانی که منتقدانش در حد بزغاله اند حتما خودشان هم در همان حد بوده اند که منتقدانش چنین بار آمده اند. از عصر آن روز تا چندین روز بعد، چندین نفر از دانشجویانی که به ظاهر ظاهرا عضو بسیج یا نهاد بودند در هر فرصتی که بدست می‌آوردند جلوم سبز می‌شدند و از تهیه طومار علیه من و شکایت دفتر احمدی‌نژاد و تهدیدهای از این دست می‌کردند. در این میان دانشجویی بنام ابراهیمی که به گمانم اهل اصفهان و رشته علوم تربیتی بود چندین بار با من صحبت کرد و از من خواست که نوشته خود را تکذیب کنم و حتی در یک مورد صراحتاً ادعا کرد: «ما می‌دانیم که متن از تو نیست و دبیران انجمن اقتصاد به نام‌های محمد احسانی و مرتضی سیمیاری این متن را نوشته‌اند و به نام تو زده‌اند و از بی‌تجربگی‌ات سوءاستفاده کرده‌اند! بیا و حقیقت را به ما بگو تا کمکت کنیم!»
این رویداد مربوط به زمانی است که محمد احسانی مدیر مسئول قلم انجمن بود. راستش را بخواهید هنگامی که تهدید‌های چون اخراج از دانشگاه و شکایت دفتر ریاست جمهوری وقت جمهور و تهیه طومار شد می‌ترسیدم از این که این اتفاقات واقعاً بیفتد. به همین خاطر، ترسم را با محمد احسانی در میان گذاشتم و او گفت که مدیر مسئول اوست و نگرانی نداشته باشم. ابراهیم از قانون مطبوعات و مسئول بودن مدیر گفت و همچنین عنوان کرد که اگر ظرف 40 روز شکایتی نشود موضوع شکایت منتفی می‌گردد. علی باقری و چند تن دیگر از دوستان هم اعلام حمایت کردند و خیالم راحت شد. بعدها به تدریج موضوع کم‌رنگ شد و همه چیز فراموش شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر