۱۳۸۸ دی ۲۱, دوشنبه

خاطره‌ای دیگر از دکتر رفیعی

سروش پارسا

اواخر ارديبهشت ماه گذشته بود كه فشارها بر دانشجويان شدت گرفته بود. من با شمس صحبت كردم كه فشارها و احضارها را تا مشخص شدن تكليف انتخابات مسكوت بگذارند. براي اين منظور به دفتر رضواني هم رفتم و گفتم من از جانب بچه ها تعهد ميدم كه تا آخر اين ترم كاري تو دانشگاه نكنن و شما هم تا روشن شدن تكليف انتخابات و پايان امتحانات كاري به بچه ها نداشته باشين. در همين حين كه با رضواني داشتم صحبت ميكردم، رفيع پور -پزشك معتمد دانشگاه- وارد شد و از ماجراي مسموميت غذايي چند دانشجوي دخترصحبت كرد. جريانش تو دانشگاه پيچيده بود. رفيع پور بيش از آنكه طرف صحبتش معاون دانشجويي باشد، به من نگاه ميكرد و سخن ميگفت. ميگفت اينها مربوط به غذاي سلف نيست. اينها هندوانه را كه از بازار خريده اند،‌نشسته اند و نشسته قاچ كرده و خورده اند و در پوست هندوانه فلان ميكرب هست كه با شستن از بين ميرود و... و توصيه هم كرد كه شما هم كه خواستين هندوانه بخورين، حتما پوستش را با مايع ظرفشويي خوب بشورين
به هر حال مخاطب من بودم نه معاون دانشجويي

۲ نظر:

  1. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

    پاسخحذف
  2. آخه آقا کارشناس پزشکی قوه قضاییه زاهدان تشریف دارن و جی جی بازی و این حرفا

    پاسخحذف