مدتی پیش در سایت اجتماعی کلوب در گروه دانشگاه سیستان و بلوچستان بحثی در مورد نقد عملکرد مسئولان باز شده بود و نوبت به بررسی عملکرد اکبری رسیده بود. من هم این مطلب را در آنجا نوشتم و بیمناسبت ندیدم که در اینجا هم آن را منتشر کنم:
مدیریت ایشان خیلی شبیه به حاکمیت در این یک سال اخیر است. همان اتفاقاتی که قبلاً در دانشگاه رخ داده بود در کشور هم در سطح بزرگتری رخ داد. من قصد توهین به ایشان را ندارم، مواردی که میگویم مستند است، خواستید بحث میکنیم:
1- اکبری هیچ ارزشی برای سطح علمی دانشگاه قائل نیست. استادان برجسته دانشگاه بدون دلیل روشنی بازنشسته و اخراج میشوند و استادانی که هیچ سوادی ندارند صرفاً به دلایل مذهبی به کار گرفته میشوند. اخراج دکتر بهتاش و آقای جهانتیغ نمونه بارزی از بیاعتنایی مدیریت نسبت به سطح علمی دانشگاه است.
2- فساد مالی و اداری در دانشگاه غوغا میکند. برای اجرای پروژههای دانشگاه هیچ گونه مناقصهای برگزار نمیشود. برای نمونه آشپز دانشگاه هیچ گاه عوض نمیشود. به دروغ اعلام میکنند که هیچ کس حاضر نیست در این جا کار کند حال آن که در خود زاهدان آشپزخانههای بزرگی هستند که در حسرت شرکت در مناقصه دانشگاهند. جالب اینجاست که اگر شما به آشپز اعتراض کنی، فاضل که باید ناظر کار آنها باشد، به جای رسیدگی به اعتراض شما، برای شما پرونده در کمیته انضباطی درست میکند.
3- به لحاظ فرهنگی هم و غم مدیریت دکتر اکبری پرورش آدمفروش و خبرچین است. دانشگاهی که باید کرامت انسانی را پرورش دهد خبرچین و جاسوس استخدام میکند که با نام رابط فعالیت کنند. معمولاً از نقطع ضعف دانشجویان برای استخدام در آدمفروشی استفاده میکنند. یا دانشجو رابطهای با دختری دارد و شمس او را میترساند اگر خبرچینی نکند به خانواده خبر میدهند یا دانشجویانی که ضعف علمی دارند و در آستانه اخراجند با وعده مدرک به کار گرفته میشوند.
4- سوء استفاده از کار دانشجویی. کار دانشجویی را برای کسانی تعیین کردهاند که مشکلات مالی دارند و قصد فعالیت در کارهای دانشگاه را دارند. اما فاضل از این فرصت برای استخدام خبرچین برای خودش استفاده میکند. اگر دقت کنید اغلب کار دانشجوییها یا به دانشجویان تربیت بدنی فاضل میرسد یا به همشهریهای بجنوردیاش. معمولاً هم کاری انجام نمیدهند. مواردی را من سراغ دارم که یک دانشجوی فاضل 6 تا کار دانشجویی با اسامی مختلف گرفته است و هیچ کاری انجام نداده است.
5- دروغ و باندبازی و پروندهسازی ویژگی مشترک تمام مدیران دانشگاه است. از این حیث تفاوت چندانی میان اکبری و پورذهبی و فاضل و شمس نیست. نمونه اعتراف گرفتن از دانشجوی مضروبی که مجبور شد بگوید خودزنی کردم و نیز پروندهسازی برای نشریه فریاد مشتی نمونه خروار است. اصولاًمدیرانی که اندکی شرافت و وجدان در وجودشان احساس کنند نمیتوانند با این مدیریت همکاری کنند. به همین دلیل در حوزه معاونت دانشجویی تغییرات زیادی صورت گرفت تا این که آدم حرفشنویی مثل رضوانی را پیدا کردند و مسئولیت دادند که اصلاً نه از قانون خبر دارد نه میداند چه اتفاقاتی میافتد!
6- فضای سبز دانشگاه که آن همه از آن تعریف میکنند هیچگونه سازگاری با شرایط اقلیمی ندارد. هیچ دانشجویی برای دیدن چمن و حباب رنگی به زاهدان نمیرود. تعمیر و نگهداری آنها هزینه گزافی بر دانشگاه تحمیل میکند. گاهی حتا مصرف برق و آب چنان بالا میرود که برق و آب خوابگاهها قطع میشود برای چمن! اغراق در مصرف حبابهای رنگی اصلاً شایسته محیط دانشگاهی نیست. در کشورهایی غربی حبابهای رنگی را در جلو کابارهها به کار میبرند.
7- سوء استفاده از موقعیت. فرزندان مسئولان دانشگاه هر جا قبول شده باشند حتا پیام نور به دانشگاه زاهدان منتقل میشوند. تا این جا مشکلی نیست مسأله این است که آنها از موقعیت کمال سوءاستفاده را میکنند. فرزندان مسئولان رده بالای دانشگاه نه نیازی است در کلاس درس حاضر شوند، نه لزومی دارند درس بخوانند. آنها بدون استثنا نمرات بالایی میگیرند. یعنی هیچ استادی جرأت نمیکند به آنان نمره پایین بدهد چه برسد که بیندازدشان!
8- در حالی که مدیریت دانشگاه کاملاً بر پایه دروغگویی و فساد و پروندهسازی و سرکوب بنا شده است. مهمترین مسأله از نظر مدیریت دانشگاه رابطه دختر و پسر است! در هیچ دانشگاهی مثل این دانشگاه به روابط دختر و پسر گیر نمیدهند. این همه فضای سبز درست شده است، اما کسی جرأت ندارد با همکلاسیاش صحبت کند. در واقع فضای سبز با مدیریت اکبری به گورستان-پارک تبدیل شده است.
9- آقای اکبری عادت بدی که دارند این است که در صحبتهایشان دائم از خودشان تعریف میکنند. خیلی زننده است. به هیچ کس هم اجازه نمیدهند در مورد ادعاهایشان تحقیق کند. مثلاً در مورد همین آمار دانشگاه که مدعی است دومین دانشگاه کشور به لحاظ جمعیتی هستیم به هیچ کس اجازه تحقیق نمیدهد و به قوانینی استناد میکند که خودش تصویب کرده که به هیچ کس آمار ندهد!
10- آخرین نکته که در بعضی پیامها دیده میشود این است که سعی میکنند کاستیهای دانشگاه را به دیگران نسبت دهند و اکبری را تبرئه کنند. باید به این موضوع توجه کنید که رییس دانشگاه مسئول عملکرد تمام کارکنان دانشگاه است چون او در صورت عدم رضایت به راحتی میتواند مسئولان را عزل و نصب کند. داستان قدیمی وزیر بد و شاه خوب در ذهن بعضیها حک شده است. اول شاه به وزیر دستوراتش را میدهد بعد که با اعتراضات روبرو شد خودش را مخالف نشان میدهد! همه کارهایی که در دانشگاه صورت میگیرد از آب دادن چمن تا ضرب و شتم و اخراج دانشجویان همه با تأیید شخص دکتر اکبری است. مواردی چون اخراج و ممنوعالورود شدن دانشجویان تنها در اختیار اکبری است.
۱۳۸۹ تیر ۱۵, سهشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
ايشان با همين كارنامه قرار است معاون وزير جهاد كشاورزي بشود.
پاسخحذفالبته بند اول كه در خصوص اخراج اساتيد باسواد بود جاي بحث دارد چون اينجا اساساً استاد باسوادي وجود ندارد و بهتر است كه همه را بيرون كنند.
اول این که در هر صورت بالاخره چند تایی استاد باسواد قطعاً در دانشگاه وجود دارد، بیانضافی نکنیم.
پاسخحذفدوم این که با توجه به این که مدیریت ایشان خیلی شبیه به عملکرد دولت است، حتا ایشان میتواند جانشین شایستهای برای محمود احمدینژاد باشد و راه ایشان را ادامه بدهد.