اول به موارد مورد اختلاف میپردازم و بعد به نکات مثبت وبلاگش. تا آنجایی که من یادم میآید در حین گفتگوی ایشان با آقای تاجزاده که من در کنار ایشان حضور داشتم، واکمنی روی میز بود و صحبتها ضبط میشد و هر ازگاهی که آقای تاجزاده میخواست حرف محرمانهای بزند اشاره میکرد که واکمن ضبط نکند. به همین خاطر حضور واکمن در روی میز کاملاً در خاطرم مانده و تاجزاده هم از آن جلسه به عنوان مصاحبه اسم میبرد. حالا اگر خانم دانشور اسمش را چیز دیگری میگذارد مختار است.
اگر نوشتم دعوای نشریات ارزشی یا اصولگرا با اکبری زرگری بوده، به این معناست که هیچ تبعات جدی نداشته است. در حالی که نشریات مستقل و اصلاحطلب به محض کوچکترین انتقادی از مسئولان بازخواست میشدند، این گونه نشریات هرچه دلشان میخواست مینوشتند و پیامدی برایشان نداشت. اگر داشته است ایشان میتواند ذکر کند که مثلاً برای نشریه «براده» مشکلی پیش آمد یا خیر. تقریباً مثل دعوای برخی اصولگرایان مجلس با دولت است که کلی از دولت انتقاد میکنند و آبرو و حیثیتِ نداشتهی دولت را میبرند و هیچ اتفاقی نمیافتد و تشریف میبرند خانهشان و بعد دوباره فردایش میآیند همان حرفها را میزنند! اولش شاید برای مخاطب این دعواها هیجانانگیز باشد اما بعد بالاخره آدم با خودش میگوید اگر واقعاً دعوا جدی است چرا هیچ اتفاقی نمیافتد؟! دعوای زرگری یعنی این.
اما در بررسی وبلاگ ایشان مطلبی که در مورد نوشته من بود تیتر عجیبی داشت که من اصلاً منظور نویسنده را نفهمیدم. مطالبش را هم تا حدودی در بالا بررسی کردم. اما در همان وبلاگ در یادداشتی درباره برخورد با بدحجابی که قدیمی هم هست جملات جالبی بیان شده است. البته من کاری به ادبیات و نگاه ایشان در مورد معترضان نتیجه انتخابات ندارم. اختلاف نظر من با ایشان کاملاً آشکار است. اما در مورد حجاب نوشته است:
ــ حجاب مسئلهای است کاملاً فرهنگی و نرمافزاری که تنها به وسیله فرهنگسازی و اقناع فکری و آگاهیبخشی فراگیر میشود. چه اینکه بسیاری بعد از آگاه شدن از فواید امری به آن گرایش پیدا میکنند و حتی خود به تبلیغ آن میپردازند.اگر بخواهیم به بررسی نکات مثبت این دیدگاه بپردازیم. یکم. حجاب را باید با اقناع فکری ترویج کرد و قاعدتاً با زور نمیشود. دوم. کسانی که حجاب را رعایت نمیکنند فرزند همین آب و خاک هستند و قاعدتاً حقوق شهروندی دارند. سوم. برخود با بدحجابها موجب سلب اعتماد عدهای از افراد از نظام و دولت میشود.
ــ آیا این ماجرا و مطرح کردن آن به این سبک آن هم در این شرایط موجب نفرت عدهای از افراد جامعه که به هر حال فرزند همین آب و خاکند نخواهد شد؟؟؟
ــ من منکر حجاب و ترویج حجاب نیستم ولی مطرح شدن این مسئله در این شرایط و به این نحو واقعا مشکوک است! از نظر من موجب سلب اعتماد عده ای از افراد جامعه نسبت به نظام و دولت خواهد شد.
من با هر سه مدعا موافقم و این میتواند زمینهای برای بحث بیشتر شود. از آخری اگر شروع کنیم من هم معتقدم چون برخورد با بدحجابها موجب سلب اعتماد این افراد از دولت و حکومت میشود، چارهی کار این است که حجاب از حالت اجباری بودن خارج شود. من هم معتقدم حق پوشش یک حق شهروندی است و هر کسی باید حق داشته باشند در مورد حجاب تصمیم بگیرد و دست آخر این که اگر حجاب امری است که باید با اقناع فکری انجام شود، در این صورت عدهای قاعدتاً ممکن است اقناع نشوند و آنها هم باید حق داشته باشند به آن سبکی از زندگی که باور دارند زندگی کنند. بنابراین در مجموع به نظر من مشکل برخورد با بدحجابی زمان و مکان خاصش نیست که مشکلاتی به بار میآورد، مسأله اصل موضوع و خود حجاب اجباری است. کسی که مجبور است حجاب داشته باشد، دیگر اصلاً اهمیتی ندارد که در بحث درباره حجاب قانع شود یا نشود. فرهنگسازی و کارهای دیگر زمانی معنا دارد که حق انتخابی وجود داشته باشد.