۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۱, سه‌شنبه

سرقت ادبی

اوایل انتشار نشریه پنجره یک دانشجوی بومی از طریق یکی از همکاران پنجره که همکلاسی من بود، ابراز تمایل شدید می‌کرد که با پنجره همکاری کند. من او را ندیدم ولی گفتم مقالاتش را بیاورد تا بررسی کنیم و در پنجره استفاده کنیم. طولی نکشید که چهار پنج تا یادداشت آورد و به نسبت مطالب دانشجویی نوشته‌های خیلی منسجمی بود و جالب این بود که هیچ گونه خط خوردگی هم نداشت. خیلی مرت بود. معمولاً نوشته‌های دانشجویان پر از خط‌خوردگی و تکه‌تکه است. بخشی از نوشته‌ها جا می‌ماند و فلش می‌زنند که مثلاً‌ ادامه در فلان جا یا پشت صفحه و از این جور شلوغ‌بازی‌ها. نوشته آقای شهرام د. کاملاً‌ مرتب بود و من مانده بودم. کدام یکی را منتشر کنم و حقیقتاً همه‌ی آن‌ها ارزش چاپ شدن را داشت. بالاخره یکی را با عنوان «سوپرمن‌ها» در پنجره منتشر کردیم و قرار شد بقیه را هم به تدریج منتشر کنیم.
نشریه را پخش کردیم و اتفاق خاصی نیفتاد. بعد از توزیع نشریه، نسخه‌ی پی‌دی‌اف پنجره را آماده کردم و برای دوستان خارج از دانشگاه فرستادم. چیزی نگذشت که یک ایمیل عجیب به دستم رسید. یکی از خوانندگان نسخه‌ی پی‌دی‌اف پنجره توضیح داد که یادداشت سوپرمن‌ها از محمدجواد مظفر است و قبلاً در کتابی که شامل مجموعه مقالاتش بوده منتشر شده است. با او صحبت کردم تا ببینم خبرش قطعی است یا این که صرفاً شباهت در عنوان است، به من اطمینان داد که عین همان مقاله است و هیچ‌گونه تغییری نکرده است. تنها کاری که توانستم بکنم این بود که اسم نویسنده را از نسخه پی‌دی‌اف حذف کردم.
اگر چه از رفتار این دانشجو تعجب کردم اما فهمیدم که چرا یادداشت‌های او آن قدر مرتب است، وقتی رونویسی بکنید دیگر نوشته‌ش ما خیلی شلوغ نمی‌شود. وقتی دائم فکر می‌کنید تا چیزی بنویسید معمولاً نوشته شلوغ می‌شود. به یادداشت‌هایی که زیادی مرتب هستند باید شک کرد!
سعی کردم موضوع را مخفی نگاه دارم تا آبروی آن دانشجو نرود، ضمن این که به هر حال افشای این رسوایی تا حدودی بر حیثیت نشریه هم لطمه می‌زد.

۵ نظر:

  1. دوست عزیز اگه نمیگفتی دانشجوی بومی هم به اصل مطلبت صدمه ای وارد نمیشد. فکر میکنم از قصد اینو گفتی چون به نظر میرسه از دانشجو های بومی زیاد دل خوشی نداری. ولی جا داره اینو بگم که دانشجو های بومی دانشگاه سیستان و بلوچستان از با اخلاق و بامعرفت ترین دانشجوهای دانشگان و این واسه اکثر دانشجوهای غیر بومی ثابت شده. که البته تو هر چیزی یه خورده ناخالصی هم پیدا میشه.ولی نمیشه فقط با دیدن یه درصد کمی از ناخالصی راجع به اصل اون قضاوت کرد.
    ببخشید اگه کامنتم زیاد مرتبط نبود.
    منتظر پست هایی بعدیتون هستم.
    موفق باشید.

    پاسخحذف
  2. من به هیچ وجه قصد تعمیم موضوع را نداشتم. اگر نوشتم غیربومی برای این که روشن بشود که چرا من این آدم را زیاد نمی‌دیدم چون اصلاً‌ در خوابگاه نبود.
    در میان همه اقوام و شهرهای مختلف آدم‌های بامعرفت و کم‌تر بامعرفت پیدا می‌شوند. البته نمی‌توان ثابت کرد چه کسانی با معرفت‌ترند و چه کسانی کم‌تر بامعرفتند. حرف‌های کلی زدن در مورد قومیت‌ها یا اهالی شهرهای خاص بی‌معناست و نشانه‌ی عقب‌ماندگی است چه بخواهیم تعریف کنیم و چه بخواهیم بد بگوییم.

    پاسخحذف
  3. بستگی به این داره که معرفت رو چی تعریف کنید. و این به راحتی قابله اثباته. البته به جز برای فردی که هنوز نمیدونه معرفت چیه.
    من میگم دانشجویان بومی از نظر من بچه های بامعرفتی هستند. و اگه گفتن این حرف باعث آزار و ناراحتی شما میشه ببخشید.
    ولی پیشنهاد میکنم کمی انتقاد پذیر باشین و جای بی احترامی به افرادی که ازت انتقاد میکنن کمی ادب داشته باشی.
    باتشکر.

    پاسخحذف
  4. من از نوشته‌ی شما ناراحت نشدم. انتقادپذیر هم سعی می‌کنم باشم و به همین خاطر پاسخ شما را می‌دهم. البته اگر منظور شما از انتقادپذیری این است که هر چه شما بگویید بگویم درست است، این طوری نیست.
    این که بچه‌های بومی همه یک ویژگی مشترک داشته باشند، حالا این ویژگی هر چه می‌خواهد باشد، خوب یا بد، واقع‌بینانه نیست، این را بپذیرید.
    به هر حال ما مخلص شما و همه دانشجویان بامعرفت دانشگاه هستیم چه بومی باشند چه غیربومی!

    پاسخحذف
  5. دوست خوبم من به هیچ عنوان نگفتم انتقاد پذیر بودن یعنی پذیرفتن و تایید نظر من!
    انتقاد پذیری یعنی انعطاف پذیر بودن...یعنی اگر یک نفر با شما اختلاف نظر داشت شما به جای توهین و فحاشی نظر خود را بدون تعصب بیان کنید.
    من با انتقادم قصد سوء تعبیر نداشتم هرچند شما مرا "عقب مانده" خطاب کردید!
    من به هیچ عنوان نگفتم "همه" بچه ی بومی ویژگی "بامعرفت" بودن را دارند. ولی به خود من ثابت شده است با تعریفی که من از معرفت داشتم و تجربه های مختلف متوجه این موضوع شدم و هنوز هم پای حرف خود هستم که "اکثر" دانشجوی های بومی "بامعرفت" هستند.
    و همچنین به نظر من نظر دادن کلی در مورد گروهی خاص معقولانه است.
    البته همون طور که میدانید هیچ چیزی در دنیا قطعی نیست و نمیشود در مورد آن 100% نظر داد. ولی با داشتن تجربه های فراوان, به طور نسبی میتوان اظهار داشت که اکثر "گروه A" دارای "ویژگی B" میباشند.
    بدرود.

    پاسخحذف