در طول انتشار نشریه پنجره در دانشگاه س و ب مصاحبههای زیادی در آن منتشر میشد. تقریباً در سال 85 در هر شماره یک مصاحبه منتشر میشد. هم با مسئولان دانشگاه مصاحبه میکردیم و هم با شخصیتهای خارج از دانشگاه و گاهی خارج از کشور. از مسئولان داخلی با سلندری و شمس و ناصری و رقیبی و فاضل و داورپناه مصاحبه کردیم. سعی ما بر این بود که هم پیام دانشجویان را به مسئولان برسانیم و هم برعکس توضیحات آنان را منتشر کنیم. اکبری هیچ وقت حاضر به مصاحبه با ما نشد.
در سال تحصیلی 87-88 دکتر رضوانی به معاونت دانشجویی منصوب شده بود و ما تلاش کردیم که با ایشان مصاحبه کنیم. چندین بار قرار گذاشتیم اما موفق نشدیم. سرانجام یک روز بعداز ظهر قرار مصاحبه قطعی شد و من و چند نفر دیگر از تحریریه پنجره رفتیم به دفتر معاونت. در آن موقع هراتی هم حضور داشت. قرار را قبلاً گذاشته بودیم اما نفهمیدم که هراتی رفت داخل اتاق چه چیزی به رضوانی گفت که قرار مصاحبه را لغو کرد. فکر کنم از این که تعداد ما زیاد بود احساس خوبی نداشت. خلاصه قرار مصاحبه به روز دیگری موکول شد، در قرار بعدی دو نفری رفتیم. هراتی نبود و شروع به مصاحبه کردیم. جوابها خیلی بیربط بود و اصولاً پاسخ روشنی به هیچ چیز نمیداد. ماه آبان داشت تمام میشد، ازش پرسیدیم که انتخابات شورای صنفی در بقیه دانشکدهها کی برگزار میشود و او جواب میداد که در همین آبانماه برگزار میشود! موضوع دیگری که در موردش بحث کردیم و یک مقدار هم بحثمان تند شد مربوط به مسائل داخلی گروه همپیمانان بود. دبیر شورای صنفی که همشهری فاضل بود با عملکردش هویت دانشجویی شورای صنفی را از بین برده بود و ما هم در یک جلسه داخلی از گروه همپیمانان بیرونش کردیم. رضوانی در این مورد بحث میکرد که چرا گروه تشکیل دادید و چرا بیرونش کردید! من هر چه سعی کردم قانعش کنم که مسائل داخلی یک گروه غیررسمی دانشجویی هیچ ربطی به مسئولان دانشگاه ندارد، موفق نشدم. نامهای را که برای حضور دبیر شورای صنفی نوشته بودیم، تحویل مدیر دانشجویان داده بود و از طریق فاضل در کمیته انضباطی مطرح شده بود و آنها هم به همین خاطر دبیر تشکیلات همپیمانان را احضار کرده بودند. طبق معمول بحثهایی هم در مورد عملکرد کمیته انضباطی داشتیم که توجیهاتی را مطرح میکرد. رضوانی و ناصری هر دوشان تمایل زیادی داشتند که از خاطراتشان در کشورهای غربی صحبت کنند. تفاوتشان در این بود که خاطرات ناصری مربوط به موضوع بحث بود ولی خاطراتی که رضوانی تعریف میکرد گاهی هیچ ربطی به موضوع نداشت. ناصری در شیوه استدلال و بحث منطقیتر بود و حقوقی صحبت میکرد اما رضوانی هر جا کم میآورد میگفت ما اختیاراتی فراتر از قانون داریم و در این زمینه یک سری آییننامههایی هست که محرمانه است!
ماه آذر در حال پایان بود و ما داشتیم نشریه را آماده میکردیم، در مورد مصاحبه به این نتیجه رسیدیم که منتشرش نکنیم سنگینتریم، هم برای ما بهتر است و هم برای خودش. نه تنها آبان انتخابات برگزار نشد که آذر هم برگزار نشد و اصلاً تا همین الآن هم هنوز برگزار نشده است! مسألهی تجمع دانشجویان هم اهمیت زیادی پیدا کرده بود و سعی کردیم به آن بپردازیم. اولین باری بود که مصاحبهای را که آن قدر برایش تلاش کرده بودیم و انجام هم شده بود، منتشر نمیکردیم. اول تصمیم داشتم فایل صوتی را در فیسبوک منتشر کنم، بعد منصرف شدم.
۱۳۸۹ تیر ۱۱, جمعه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
كاش فايلهاي صوتي مصاحبه ها را روي اينترنت منتشر كنيد كه همه بدانند اينها چه موجوداتي هستند و شماها چه كسخلهايي!!!
پاسخحذفمن یه جوری میشم وقتی بخوام درنظر بگیرم که ناصری و رضوانی یکسان نواخته بشن. انصافا ناصری به این طایفه شرف داشت. این مردک، روز نخست تجمع دانشجویان جلوی در مهندسی در وقایع بعد از انتخابات، اومده بود اونجا و بچه ها رو شناسایی میکرد و لو میداد. انگار به اخلاق هم پایبندی ای نداره که قول و تعهد براش بی معنیه. ناصری تو این سیستم ضد اخلاقی دوام نیاورد اما این ذوب شده در ولایت، هیچ کاری ازش دور نیست
پاسخحذفمن یه جوری میشم وقتی میبینم به رضوانی و ناصری یکسان نگریسته میشه. ناصری تو سیستم ضد اخلاقی این حکومت دوام نیاورد. اما این مردک هر نامردی ای از دستش اومد، برای خدمت به دستگاه دریغ نکرد. یادآور میشم که دستگاه بی اخلاق، مدیران بی اخلاق داره.
پاسخحذف